محل تبلیغات شما

سیدی بوسعید تونس

عبور از دروازه شهر، نه به معنای ورود به شهری دیگر، بلکه ورود به عالمی دیگر برایم بود. شهری در بن بست که آدم هایش، زمین و طبیعت را به بهترین شکل ممکن به رویایی ترین و خیال انگیزترین عالم بدل کرده  بودند. وقتی وارد این شهر می شوم حالت از خود بی خودشدگی به سراغم می آید! دیوارها به قدری سفید هستند، انگار که نقش ابر سفید را همین لحظه بر تن زده اند. درها و  پنجره های آبی منقش به هلال و ستاره، گویی آبی آسمان را در یک روز بسیار خوب و صاف بهاری یا پاییزی به عاریت گرفته  و دیگر پس نداده اند.
سکوت آنچنان بر این مکان سحر انگیز حاکم است که وقتی قدم به قدم با پای پیاده، دوچرخه را بر روی زمین سنگفرش شده به سمت بالا می برم، فقط صدا نفس زدن های خود را می شنوم و  صدای قیژ قیژ لاستیک های دوچرخه و دیگر هیچ! 
کوچه خیابان ها خلوت و کم ترددند. خودروهایی هم زیر سایه درختان خود را از گرما پنهان کرده و استراحت را پیش گرفته اند.  در جاهای پرتردد، ردی از ماشین ها نیست.
درختان سرسبز با گل های کاغذی سرخ و سفید رنگ از دیوار خانه ها آویزان شده و چون زلفی زیبا، جمالی دلفریب به بناها داده اند

برای خواندن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید. 

 

 

طبرقه؛ شهری در مرز الجزایر – قسمت نهم

سفرنامه دوچرخه سواری در تونس - در پیچ و خم جاده های تونس - قسمت هشتم

سفرنامه دوچرخه سواری در تونس - یک ایرانی و عید در بنزرت - قسمت هفتم

اند ,های ,دوچرخه ,ها ,زمین ,قیژ ,بن بست ,خود را ,ورود به ,کم ترددند ,و کم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها